جدول جو
جدول جو

معنی محمد شمس الدین - جستجوی لغت در جدول جو

محمد شمس الدین
(مُ حَمْ مَ دِ اَوْ وَ)
ابن گمشتکین بن ملک شمس الدین دانشمند احمد غازی از امرای دانشمندیه در سیواس (495- 537 هجری قمری). (متوفی در 537 ه. ق). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 220)
لغت نامه دهخدا
محمد شمس الدین
(ثُدْ دی)
ملک غیاث الدین، محمد بن ملک شمس الدین. او از ملوک آل کرت بود. به سال 707هجری قمری از جانب اولجایتو سلطان به امارت هرات و اسفزار و فراه و غور و غرجستان رسید، و به سال 710 هجری قمری قلعه زره و پس از آن حصار تولک را فتح کرد. مسجد جامع هرات را تجدید عمارت کرد، و بنای مدرسه غیاثیه نیز از اوست. امیر حسینی یکی از مشایخ عظام، معاصر این پادشاه بود. ملک غیاث الدین بسال 729 هجری قمری در هرات درگذشت. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 378). رجوع به همین کتاب صفحۀ مذکور و فهرست همین جلد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُحَمْ مَ)
ابن عمر بن عبدالعزیز بن مازه ملقب به شمس الدین صدر جهان رئیس بخارا. وی در سنۀ 559 هجری قمری هجوم ترکان قرلق را بر بخارا به لطایف الحیل به تعویق افکند تا جغری خان بن حسن تگین که از جانب خطا والی سمرقندو بخارا بود برسید و شر ایشان را دفع نمود. سوزنی شاعر معروف در حق او مدایح بسیار گفته است از جمله:
صدر جهان رسید به شادی و خرمی
در دوستان فزونی و در دشمنان کمی...
سوزنی (دیوان چ شاه حسینی ص 298).
وی از خاندان آل برهان است که نام خاندانی است بزرگ از بخارا معاصر سلاجقه و خوارزمشاهیان. واین خاندان به بنی مازه نیز معروفند که هر دو شهرت به اعتبار نام مؤسس آن برهان الدین عبدالعزیز بن مازه می باشد. رجوع به آل برهان و حواشی مرحوم قزوینی بر لباب الالباب شود
لغت نامه دهخدا